به بهانه دهمین سالمرگ هانیبال الخاص
آثار پدرم باید فهرست شود
مرجان حاجرحیمی
خبرنگار
فهرست و کاتالوگ آثار نقاشی هانیبال الخاص، به عنوان آخرین خواسته او پس از مرگ، آرزویی است که هنوز پس از یک دهه از مرگ او محقق نشده است.
بونا الخاص، پسر هانبیال الخاص،به بهانه دهمین سالمرگ پدرش گفت: پس از مرگ پدرم به ایران بازگشتم تا آخرین خواسته او را که کاتالوگ و فهرست کردن آثار نقاشی اش بود، به انجام برسانم و برای اینکار بنیادی تأسیس کنم، حتی نمایندگانی از وزارت میراث فرهنگی، انجمن آشوریان و انجمن نقاشی ایران هم حاضر شدند در این راه کمکم کنند اما آثاری از او در دست نیست.
الخاص نقاش نوگرای ایرانی است که 26 خرداد سال 1309 در کرمانشاه به دنیا آمد. او نقاش، منتقد، مدرس هنری، مترجم و نویسنده است. با اینکه فعالیت هنری خود را از 14 سالگی آغاز کرد اما برخی آثار او دزدیده شده است. پسرش در ادامه توضیح داد: تمام آثار نقاشی او در کالیفرنیا به صورت مشکوکی ربوده شد و حتی آثاری که در خانه ایران هم داشتیم از دست رفت. بنابراین ما دسترسی به آنها نداریم و این آخرین خواسته پدرم هنوز اجرایی نشده است.
الخاص را آغازگر طراحی فیگوراتیو در نقاشی نوگرا میدانند و او یکی از تأثیرگذارترین نقاشان و مدرسان هنری بر جریان هنر معاصر نقاشی ایران است. حال بونا الخاص از همه کسانی که آثار نقاشی پدرش را در اختیار دارند درخواست کرد تا مشخصات آثار را اعلام و به آنها در تهیه این فهرست کمک کنند. او گفت: در تمام دنیا مشخص است نقاشان چه آثاری داشته اند اما آثار نقاشی پدرم که تعداد خیلی زیادی است ناشناخته مانده و همین سبب شده نسل جوان با آثار او آشنا نباشند.این حق هر نقاشی است که آثارش فهرست و ثبت شود.
او گفت: حتی وقتی برای پدرم نمایشگاه برگزار کردیم از آثار او هیچی در اختیار نداشتیم و به ناچار آثار شاگردان و شاگردان شاگردان او را به نمایش گذاشتیم.
او همچنین گفت: غیر از آثار نقاشی هانیبال الخاص، دستنوشتهها، عکسها، اسلایدها و دیگر آثار او نیز گم شده است. همینطور پدرم یک کتاب آماده چاپ داشت که در آن 50 شعر حافظ را به آشوری ترجمه و نقاشی کرده بود و آن نیز مفقود شده است.
او با اشاره به اینکه هانیبال الخاص از همسر اولش سه فرزند داشت و همسر دوم او فرزندی نداشت، گفت: من به همراه خواهرانم تنها هدفمان این است که آثار پدرمان برای ثبت در تاریخ هنر کشور فهرست و ضبط شود.
هانیبال الخاص نقاش نوگرای آشوری تبار ایرانی بود که در سال 1389 در 80 سالگی در امریکا چشم از جهان فروبست. نقاشیهای فیگوراتیو هانیبال الخاص بخش مهمی از تجربیات هنر مدرن ایران را شکل میدهد.
کوروش زارعی در گفتوگو با «ایران» مطرح کرد
«المسیح فی الطف» در حلب روی صحنه میرود
محسن بوالحسنی
خبرنگار
نمایش «المسیح فی الطف» یا «مسیح در کربلا» مهرماه سال گذشته برای اولین بار در عراق روی صحنه رفت که باوجود استقبال بسیار خوب مردم این کشور، در نهایت این اجرا بهدلیل مشکلات سیاسی عراق ناتمام ماند. طی روزهای گذشته کوروش زارعی کارگردان این اثر، خبر داده که امسال این نمایش در مرحله اول در فضای باز «مشهد الرأس» در شهر حلب سوریه دقیقاً جایی که سر مبارک امام حسین(ع) در آنجا روی سنگی قرار گرفته بود، اجرا خواهد شد. زارعی همچنین توضیح میدهد که تیم این نمایش از ایران برای اجرای این نمایش مستقیم به حلب سفر کرده و ۱۰ شب در شهر حلب و پس از آن 10 شب در شهر دمشق و در جوار حرم مطهر حضرت زینب(س) اجرا خواهد داشت. زارعی همچنین در گفتوگو با «ایران» دلیل انتخاب شهر حلب برای اجرای این اثر آیینی را اینطور بیان میکند: «حلب معروف است به «شهر اسرا» و البته شهر حضرت زینب(س). در واقع کاروان اسرای کربلا از کوفه حرکت میکنند و در نهایت مدتی در شهر حلب و در یک دیر منزل میکنند. در همین دیر است که یک راهب مسیحی فرماندهان یزیدی را قانع میکند تا سر حضرت سیدالشهدا را در اختیار او بگذارند و بعد از موافقت با این خواسته، راهب آن شب را تا صبح به راز و نیاز با سر بریده حسینابن علی میگذراند.» به گفته زارعی، اجرای حلب نمایش «المسیح فی الطف» دقیقاً در همین منطقه جغرافیایی خواهد بود و در همین فضای باز «مشهد الرأس» است که سر مبارک امام حسین(ع) روی سنگی قرار میگیرد و از سال 61هجری تا امروز این سنگ، زیارتگاه عاشقان آن حضرت است و دیر به مسجد شیعیان بدل شده است.»
داستان راهب دیر و سر مطهر
زارعی در گفتوگو با «ایران» درباره شکلگیری ایده این کار میگوید: «سازمان هنری و رسانهای اوج سالهاست در زمینههای هنری و فرهنگی در سوریه کار کرده و فیلمهای زیادی را هم در حوزه جنگ و مقاومت ساخته و درصدد این بود که در رشتههایی مثل تئاتر هم بتواند در این کشور کار کند. در حلب، مکانی وجود دارد که برای ما شیعیان بسیار مقدس است. در این شهر کلیسایی است که وقتی سال 61 هجری کاروان اسرا از کوفه به سمت شام حرکت میکنند و شب به حلب میرسند، سپاه ابنزیاد و معاویه برای گذران شب، تصمیم میگیرند در این دیر شب را سکونت کنند و صبح راهی شام و بارگاه یزید شوند. راهب مسیحی و صاحب دیر متوجه مسأله میشود که فرماندهان سپاه، درباره صندوقی و محتوای آن حرف میزنند و مراقبتهای ویژهای از آن به عمل میآورند. از آنها میپرسد در این صندوق چیست که اینقدر مواظب آن هستید. اعلام میکنند که سر دشمن خلیفه مسلمانان است که ما آن را برای خلیفه به هدیه میبریم و این سر، سر حسینبنعلی است. اسم حسین(ع) برای راهب آشناست و از انجیل داستان ایشان و امام حسن مجتبی(ع) را به نامهای شبیر و شبر شنیده است. وقتی راهب متوجه میشود سر فرزند پیامبر اسلام است، دگرگون میشود و سر اباعبدالله را میبیند و با گریه میگوید: «به خدا این سر مسیح است که چنین میدرخشد.» او پول زیادی به فرماندهان سپاه میدهد تا سر را تا صبح در اختیار او قرار دهند و او تا سحر با سر امام راز و نیاز میکند و به تحول درونی عظیمی میرسد و سپاه هم به شام میرود.»
تاریخ تکرار میشود
کارگردان «المسیح فی الطف» ضمن اعلام این خبر که طی روزهای آینده این نمایش اجرا خواهد شد، درباره شرایط تولید آن نیز به «ایران» میگوید: «با توجه به آنچه آمد در نهایت تصمیم گرفتیم حالا که این مکان وجود دارد و سالهاست تبدیل به مسجد شده، نمایش را با هنرپیشههای سوری و بازیگران حلبی و دمشقی تولید و به زبان عربی در همین نقطه اجرا کنیم. ایده مورد وثوق دوستان در سازمان اوج قرار گرفت و متن به عربی ترجمه شد و آمدیم به حلب بازیگران را انتخاب و تمرینات را آغاز کردیم. قصه، قصهای واقعی و مستند است و سعی کردیم آن را پرورش بدهیم و تولید کنیم اما نخواستیم فقط راوی قصه باشیم بلکه در ایده کارگردانی، اجرا و متن داعشیهای سال 61 هجری را با داعشیهای 2018 و 2019 تطبیق دادیم و اتفاقات امروزی منطقه را در دل نمایشنامه گنجاندیم که قصه سال 61 این دیر و کلیسا امروزی شود و بگوییم داعشیهای امروز ادامه همان داعشیهای سال 61 هستند که سر اباعبدالله را از تن جدا کردند و بر پیکر شریفشان تاختند و تاریخ باز هم دارد تکرار میشود و داعشیهای امروزی بهنام اسلام سرهای بسیاری دیگر را میبرند و این ایدهای بود که سعی کردیم از ابتدا تا انتهای نمایش در کار بگنجانیم.» او درباره ارتباط این نمایش با روزگار امروز نیز میگوید: «در این نمایش حرف از سال 61 هجری قمری است و امروز در سال 2020 یک گروه تئاتری میخواهد در همان نقطه یک قصه را بازسازی کند. داعش وقتی به حلب حمله کرد تا نزدیکیهای دیر آمد تا آن را نابود کند و سنگ «مشهدالرأس» را از بین ببرد اما مدافعین حرم اجازه چنین کاری را به آنها ندادند. پس اگر روزی این منطقه پایگاه ائمه بوده در روزگار ما هم پایگاه مدافعین حرمین شریفین و مقاومت هم بوده است. برای من بهعنوان هنرمند جذاب است که قصهای را در همان مکانی که اتفاق افتاده اجرا کنم و چنین بختی نصیب هر کسی نمیشود و بابت آن خدا را شاکرم.»
تقریب مذاهب در قالب نمایش
زارعی همچنین با اشاره به اینکه در این نمایش شخصیت اصلی یک شخصیت مسیحی است و قصه نمایش را پیش میبرد، میگوید:« ما با این اجرا تقریب مذاهب را هم انجام میدهیم و میگوییم در این شرایطی که انسان و انسانیت و ارزشهای انسانی دچار خدشه شده است، تمام ادیان و مذاهب الهی هستند و میتوانند در کنار هم قرار بگیرند. در واقع این پیامی است که امام حسین(ع) به راهب مسیحی میدهد و راهب نیز با جان و دل میپذیرد. همه امت اسلام باید در مقابل دشمنان جهان بشریت متحد شویم. در نزدیک سوریه، غزه و فلسطین قرار دارند و سالهاست که مردان، زنان و کودکانش مورد ظلم و ستم اشغالگران قدس قرار گرفتهاند. از سوی دیگر رژیم آل سعود در یمن که مردمانی مسلمان دارد، نسل کشی به راه انداخته است.» او تأکید میکند که اجرای نمایش «المسیح فی الطف» در راستای رساندن پیام جمهوری اسلامی به کشورهای دیگر است. زارعی در پایان گفتوگو به این موضوع اشاره میکند که ما در پایانبندی این نمایش بحث محور مقاومت و جبهه مقاومت اسلامی را مطرح میکنیم و به شهادت حاج قاسم سلیمانی، ابومهدی المهندس، عماد مغنیه و شهدای سوریه میپردازیم. گفتنی است نمایشنامه «المسیح فی الطف» توسط ابوباسم حیادار نویسنده عراقی نوشته شده و کوروش زارعی دراماتورژی و کارگردانی آن را عهدهدار است. علیرضا کوهفرد تهیهکننده، سعید ذهنی آهنگساز، مهدی غفوری طراح صحنه، محمدرضا آزاد طراح نور، بهزاد جاودانفر طراح حرکت، امیرحسین غفاری طراح گریم، علیرضا خدامرادی طراح پوستر و بروشور و حمید جمالیان فیلمبردار و عکاس از جمله عوامل نمایش «المسیح فی الطف» هستند.
مولان و قلبهای شکسته از راه رسیدند اما...
فیلم نولان پیشتاز پرفروشهای جهان باقی ماند
وصال روحانی
خبرنگار
«Tenet» فیلم جدید کریستوفر نولان بریتانیایی برای دومین هفته متوالی در صدر پرفروشترین فیلمهای امریکای شمالی و البته کل جهان نشست.
جذابیت کارهای قبلی نولان و داستان مبهم اما کنجکاوی برانگیز Tenet و البته تعداد اندک فیلمهای جدیدی که در این هفته اکران شدند، از عواملی بود که «تنت» را همچون هفته گذشته در بالاترین نقطه جدول قرار داد و براین نکته هم باید تأکید کرد که «tenet» چون اولین فیلم بزرگ و پرهزینهای است که پس از هفت ماه تعطیلی سینما در سطح جهان به نمایش درمیآید و پیشدرآمدی بر اکران مجدد فیلمها محسوب میشود، هنردوستان را به تعقیب و تماشای خود واداشته است.
«تنت» در اقیانوسیه و سینماهای دوباره رونق گرفته اروپای غربی هم پیشتازی کرد و در آلمان نسبت به هفته نخست اکرانش بیش از 24 درصد تنزل در فروش نداشت ولی در فرانسه و بریتانیا متحمل تنزلهایی 57 و 59 درصدی شد و با وجود این در صدر جدول آثار پرفروش این کشورها هم باقی ماند.
جدیدترین کشوری که در روزهای اخیر به روی فیلم جاسوسی – جنایی و معماگونه «تنت» آغوش گشود، هنگکنگ در شرق آسیا است که معمولاً محل مناسبی برای فروش کلان آثار هالیوودی بوده است. اضافه بر اینها بازگشایی فزاینده سالنهای سینما در امریکا و کانادا و بویژه در ایالت بسیار پرنفوس و سرشار از تماشاخانه کالیفرنیا سبب شد این فیلم در هفته جاری در قریب به 2950 تالار به نمایش درآید و برامکان و میزان فروش خود بیفزاید.
تنها فیلم جدیدی که این هفته اکران وسیع شد و بهرغم گرفتن نمره تأییدآمیز 81 درصد از سایت ارزشگذاری روتن توماتوز مثل سایر فیلمهای روز زورش به «تنت» نرسید، کاری از شرکت سونی پیکچرز بهنام «گالری قلبهای شکسته» است.
این فیلم کمدی- رومانتیک که کاری از داکری مونتگری است، این هفته در 2205 سالن در سطح امریکای شمالی به نمایش درآمد و با اینکه تم شیرین و خوشبینانه آن در تعارض با مضمون سنگین و تلخ اکثر فیلمهای بهنمایش درآمده در عصر بازگشایی سالنها پس از تخفیف نسبی دشواریهای کرونا است، اما برای رسیدن به تنت و غلبه بر آن کم آورد و به رتبه دوم در جدول پرفروشهای امریکا اکتفا کرد و در چند کشور اروپایی و آسیایی هم جزو سه فیلم صدر جدول جای گرفت.
از منظر بینالملل و در رقابت با «Tenet» این فیلم «مولان» است که حرف اول را میزند. «مولان» همزمان با اکران امریکاییاش و صدرنشین شدن در بازارهای 13 کشور طی دو هفته اخیر در چین نیز که بازار مناسبی برای آثار پرهزینه هالیوودی است، بهنمایش درآمده و بدیهی است که آمار حاصلهاش در آنجا در سطحی بالا باشد. فروش زیاد مولان که یک فیلم رزمی و در عین حال فانتزی و مبتنی بر افسانههای کهن شرق آسیایی است و بافت و ساختار و عوامل تولیدش همگی رنگ و بوی چینی دارند، در سه کشور دیگر جنوب شرق آسیا شامل تایلند، سنگاپور و تایوان هم در سطحی بالا بوده است.
والت دیسنی چند سالی است که فیلمهای کارتونی موفقاش را با بازیگران زنده از نو تولید و عرضه میکند و بهنظر میرسد «مولان» با چنان پس زمینهای از آمار به ثبت رسیده توسط بازسازیهای «شیرشاه» (با درآمد 120 میلیون دلاری) و «کتاب جنگل» (150 میلیونی) فراتر برود یا به آنها بسیار نزدیک شود و عبورش از مرزهای دلاری بازسازی «زیبا و هیولا» (5/85 میلیون دلار) و علاءالدین (8/53 میلیون دلار) قطعی بهنظر میرسد.
البته چینی بودن موضوع «مولان» لزوماً یک حسن بزرگ و وسیله افزایش فروش در چین به حساب نمیآید، زیرا چینیها چند سالی است که خودشان بلاک باسترهایی از همین قبیل و با هزینههای سنگین تولید میکنند و از فروشهای بالای اینگونه آثار بهرهمند میشوند.
روحالله زمانی: ما بچههای کار بودیم که خرج زندگی خودمان را درمیآوردیم
روحالله زمانی میگوید: «وقتی به صورت زنده برنامه را دیدم و متوجه شدم برنده شدهام، خوشحال شدم. فهمیدم که بعد از هر سختی، آسانی است. این شانس را خدا به من داد. آقای مجیدی برای بازی من در این فیلم خیلی تلاش کرد. خودم هم تلاش زیادی کردم. من این جایزه را به همه عوامل فیلم تقدیم میکنم.»
این بازیگر نوجوان فیلم سینمایی «خورشید» که دو روز پیش جایزه استعداد نوظهور بازیگری را از جشنواره «ونیز» دریافت کرد، در ادامه به مهر گفت: دستیارهای آقای مجیدی یک روز به مدرسه ما آمدند، از تمام دانشآموزان مدرسه ما که حدود ۵۰۰، ۶۰۰ نفر بودند، تست گرفتند... به جز من، سه نفر دیگر هم کاندیدای بازی برای همین نقش «علی» بودند و کنار من تست میدادند و خیلی دعا دعا میکردم که من انتخاب شوم. وقتی آقای مجیدی نظر مثبتش را درباره من اعلام کرد، بهترین لحظه عمرم بود... دم آقای مجیدی گرم چون کاری میکند که مردم بچههای کار را درک کنند البته به خود مردم بستگی دارد که این بچهها را درک کنند. ما بچههای کار بودیم که خرج زندگی خودمان را درمیآوردیم. اگر همین بچهها حمایت نشوند، خلافکار میشوند و به راههای بد کشیده میشوند. او افزود: کار کردن چیز بدی نیست با این حال فکر میکنم من و دوستانم باید درسمان را بخوانیم تا فردا بتوانیم برای کشور خودمان چیز مفیدی شویم. همه باید مثل برادر و خواهر برای هم باشند اما انگار در این دنیا هیچ کس به آن یکی رحم نمیکند. گاهی فکر میکنم چرا یکی باید آبروی دیگری را بریزد یا چرا باید از پشت خنجر بزند؟ نمیدانم این کارها برای چیست. همه باید دست به دست هم بدهند این بچههای کار را حمایت کنند. همین بچههای کار میتوانند برای آینده کشور مفید باشند. این بچهها هستند که کشور را بالا میکشند البته اگر حمایت شوند. زمانی بیان کرد: فکر میکنم بازیگری چیزی است که در خون من وجود دارد. اصلاً این چیزها باید در خون آدم باشد؛ فکر میکنم ربطی به علاقه ندارد. خودم خیلی خوشحال و هیجان زده شدم از آقای مجیدی تشکر کردم. از این بیشتر خوشحال شدم که مردم میتوانند مشکلات بچههای کار را ببینند. آقای مجیدی خودش هم شخصیت بزرگی دارد این را تنها از لحاظ کارگردانی نمیگویم. دلش بزرگ است، مهربان است، مرد خوبی است، کارگردانی است که دل و جانش را برای فیلم میگذارد. خوشحالتر شدم که مردم میتوانند چنین فیلمی را ببینند و نظرشان درباره کودکان کار عوض شود. این فیلم میتواند دلیلی باشد تا مردم از ما حمایت کنند.
برومند: کودکان در معرض آسیبند مراقب سلامت آنها باشیم
به گفته مرضیه برومند: «هر کدام از بچههایی که وارد عرصه بازیگری میشوند، باید توسط گروه فیلمساز و همینطور خانواده مراقبت شوند تا زندگی آینده آنها آسیبی نبیند.»
این کارگردان که سالها تجربه کار کردن با کودکان را در فیلمها و سریالهای خود دارد به بهانه جایزهای که نوجوان فیلم «خورشید» به کارگردانی مجید مجیدی از جشنواره ونیز گرفته به ایسنا گفت: «کودکانی که در فیلمی بازی میکنند معمولاً دو دسته هستند؛ دسته نخست آنهایی که حرفهشان بازیگری است و برای این کار تعلیم دیدهاند، یک دسته دیگر هم بچههایی هستند که انتخاب میشوند تا نقش خودشان را بازی کنند، مثل آنهایی که از کانون اصلاح و تربیت یا در خیابان پیدا و انتخاب میشوند تا نقشی مشابه خود را بازی کنند. اما نکته مهم این است که هر دو گروه در معرض آسیب قرار دارند.» او در ادامه افزود: گروه سازنده یک فیلم یا سریال باید از جنبههای گوناگون بچههایی را که برای بازی انتخاب میکنند مراقبت کنند و حواسشان به درس و تغذیه و رفت و آمد آنها باشد. حتی نوع ادبیات و گفتاری که سر صحنه فیلمبرداری میان عوامل رد و بدل میشود هم باید با رعایت و توجه به حضور کودک یا نوجوان باشد چرا که آنها خیلی خوب همه چیز را یاد میگیرند. در این بین والدین باید مراقب باشند که فرزندشان در چه شرایطی بازی میکند و پول و شهرت را فدای کودکی و آسایش بچه نکنند.»